وقت بدنیا آمدنم ، دیدم دکتری میگوید: طبیعی نه سزارین.
شیر داخل شیشه ام با آب مخلوط بود.
نانوائی سرکوچه نانهای سرد را دوباره داخل تنورمیکرد بعنوان نان گرم ،وچون سنگ بود.
سبزی فروش سبزیهای کهنه اش را با آب ،تازه می کرد.
بقالی که خود برروی جنسهایش قیمت مصرف کننده می زد.بانکی که به سود 28% می گفت: کارمزد.
خیابانهایی که باداشتن موبایل پارک باعث هجوم ماشینها به کوچه هاشده وراه عبور مرور خانه ام را بسته بودند.
قصابی که ترازویش میزان نبود.چایی که برگ زمستانی اش با برگ بهاری قاطی بود.
کیسه برنجی که با لوله بخاری خوب و بدش مخلوط می شد.